قصه «کشیکخانه»های حرم مطهر/ نهادی ۴۰۰ ساله که این روزها دوباره احیا شده است
تاریخ انتشار: ۷ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۰۲۷۴۲
اصطلاح کشیک در حرم مطهر امام رضا(ع) اما به مجموع خادمان، فراشان، کفشبانان، دربانان و مؤذنان اطلاق میشود که در مدت معین در داخل رواقها و صحنهای حرم مطهر مشغول به خدمت هستند و خدمت آنها برای مراقبت از امور تنظیف، تعطیر و تطهیر اماکن متبرکه است. از قدیمالایام به محل استراحت خدمه در ایام کشیک و ساعات حضور در حرم مطهر امام هشتم(ع) «کشیکخانه» میگفتند که بعدها و در دورههای متأخر، جای خود را به تعابیری مانند «آسایشگاه» داد، اما چندی است که تابلو «کشیکخانه» دوباره بر سردر برخی از آسایشگاههای خدمه حرم مطهر رضوی چشمنواز زائرانی است که از جلو این ابنیه و اماکن عبور میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کشیکخانه؛ ۴۰۰ سال پیش
به طور دقیق مشخص نیست از چه زمان کشیکها در اماکن متبرکه شکل گرفتهاند. با توجه به اسناد موجود در مرکز اسناد آستان قدس رضوی احتمالاً شکلگیری منسجم کشیکها از سال ۱۰۱۰ هجری قمری به بعد بوده است.
با شکلگیری تشکیلات اداری آستان قدس از دوره صفویه نخستین کشیکها در حرم رضوی، برای سازماندهی و ایجاد نظم در ارائه خدمات به زائران بارگاه مطهر امام هشتم(ع) ایجاد شده است. در واقع اداره امور روزمره اماکن متبرکه نیاز به افرادی داشت که طبق مقررات خاص در ساعات مشخصی از شبانهروز در یک شیفت کاری که به اصطلاح کشیک نامیده میشد مشغول به کار باشند.
هر چند وجود تشکیلات ساده اولیه برای اداره اماکن متبرکه با توجه به حضور متولی در آستان قدس پیش از این تاریخ محتمل به نظر میرسد، اما سند خاصی در مورد چگونگی شکلگیری کشیکها در دوره صفویه در دست نیست. با این حال از محتوای کلی اسناد چنین برمیآید که تا اواخر دوره صفویه بنای کشیکها بر سه نوبت بوده و در اواخر دوره صفویه تعداد آنها به پنج کشیک افزایش یافته است.
هر کشیک از یک خادمباشی، فراشباشی، کفشبانباشی و تعدادی خادم، فراش، دربان، کفشبان و در برخی دورهها مؤذن تشکیل میشده است. مسئولیت اداره هر کشیک نیز با سرکشیک بوده، موضوعی که تقریباً تا به امروز نیز به همان شکل به کار خود ادامه داده است.
آنچه از اسناد و مدارک موجود در آستان قدس برمیآید این است که افراد موظف بودهاند در صورت مسافرت یا غیبت طولانی فردی را به جای خود به عنوان «نایبالخدمه» منصوب کنند و گرنه در صورت غیبت غیرموجه، حکم آنان باطل میشد.
پیشخدمتهای کشیکخانه
مشاغل مختص به کشیکخانه شامل سقا، فراش، مهتر و پیشخدمت کشیکخانه بوده است. اسناد ابتدایی دوره صفویه در مورد علت و نقش کشیکخانه توضیحی ارائه نمیکند اما بر اساس آگاهیهای اسناد دورههای بعد به خصوص دوره قاجار میتوان به نقش و کارکرد کشیکخانه بیشتر واقف شد. به نظر میرسد با توجه به تهیه و خرید ابزار و وسایلی مانند سفره، قهوه، یخ، قالی و برخی ظروف برای کشیکخانه که در اسناد صورت هزینههای آنها دیده میشود و نیز با توجه به برخی تعهدات که بر عهده «پیشخدمت» کشیکخانه بوده میتوان چنین برداشت کرد که این مکان جایگاهی برای حضور، پذیرایی و استراحت خُدام در هنگام فراغت از وظیفه محوله در حرم بوده است. این تعهدات شامل تهیه و تنظیف ظروف مورد استفاده در کشیکخانه و تأکید بر خدمترسانی به خدام از قبیل آب دادن و غیره بوده است. تأکید بر حضور در ساعات مشخص در کشیکخانه از دیگر تعهدات پیشخدمت بوده است. وی موظف بوده همه روزه از یک ساعت به غروب روز کشیک تا ظهر روز پس از کشیک در کشیکخانه خدمت کند. تهیه و تأمین سوخت مانند زغال در زمستان و روشنایی هر روزه محل کشیکخانه از جمله دیگر وظایف پیشخدمت کشیکخانه بوده است.
تعداد کشیکها
سندی مبنی بر مشخص شدن ساعات کار کشیکها در این دوره بدست نیامده، اما به طور قطع در روزگاران پیشین، ابتدا هر سه روز یک بار و پس از افزایش کشیکها هر پنج روز یک بار نوبت کشیک بوده است. در سال ۱۱۴۷ قمری (۱۱۶۰-۱۱۴۷) نادرشاه افشار در حکمی به علت کاهش درآمد و تعداد زیاد کارکنان، تعداد کشیکها را به سه کشیک کاهش میدهد. پس از قتل نادرشاه در سال ۱۱۶۰ هجری قمری، «علیشاه» ملقب به «عادلشاه» (۱۱۶۱- ۱۱۶۰) تغییرات اساسی در تشکیلات اماکن متبرکه به وجود میآورد. وی خود املاکی را وقف آستان قدس کرده است. بررسی «طومار علیشاهی» که نخستین مدرک مهم باقیمانده در مورد تشکیلات آستان قدس و اماکن متبرکه است، نشان میدهد علیشاه تشکیلات کشیکی را به حالت پنج کشیکی برگردانده است.
کشیکخانههای اختصاصی
در ابتدا عنوان کشیکخانه به صورت عام به کار برده میشد، اما به تدریج شاهد شکلگیری «کشیکخانههای اختصاصی» هستیم. یعنی هر گروه از خدام، فراشان و دربانان، کشیکخانهای جدا داشتهاند. قدیمیترین خبر در مورد کشیکخانه خدام و فراشان به حدود سال ۱۰۹۶قمری و دوره صفوی مربوط میشود. اما بر اساس اسناد موجود، کشیکخانه دربانان در دوره افشاریه ایجاد شده است. در دوره قاجار هم کشیکخانه مؤذنان، کفشبانان و حفاظ ایجاد میشود. البته در دوره حکومت نادرشاه افشار با توجه به کاهش تعداد کشیکها از پنج کشیک به سه کشیک، از «کشیکخانه کشیک اول تا سوم» هم یاد میشود اما پس از مرگ نادر و بازگشت کشیکها به پنج کشیک دیگر این عنوانها کاربرد پیدا نمیکند.
قدیمیترین اسناد کشیکخانههای حرم مطهر
قدیمیترین مطلب در مورد مکان کشیکخانه، به سال۱۱۱۱ قمری که به ساخت کشیکخانه در «باغ پایین پا» است، اشاره دارد. در بخشی از سند مذکور به شماره ۳۳۳۵۱/۱ چنین آمده است:
«محمد اشرف به جهت اخراجات ساختن عمارت کشیکخانه واقعه در باغ پایین پای مبارک از قرار قبض به تاریخ شهر ربیع الاول سنه ۱۱۱۱ قمری آن که مبلغ ده تومان تبریزی به صیغه موصوف به معرفت وکلاء نواب صاحبی عالیجاهی (منظور متولی حرم مطهر است) واصل العبد الاقل محمد اشرف گردید که به جهت اخراجات عمارت کشیکخانه که در باغ پایین پای مبارک ساخته بود به قیمت مصالح و اجره بنّاء و عمله داده شود...».
البته بعدها با ساخت صحن جدید در باغ پایین پا در دوره قاجار کشیکخانه به محل دیگری واقع در ایوان طلای صحن قدیم منتقل میشود. همچنین بر اساس اسناد موجود، در رواقهای دارالسیاده و مسجد گوهرشاد، کشیکخانههایی وجود داشته اما مشخص نیست این کشیکخانهها مربوط به کدام یک از گروههای خدام بوده است. تنها در یک مورد در دوره قاجار به قرار داشتن کشیکخانه خدام در «مدرسه علی نقی میرزا» اشاره شده است. در دورههای مختلف بر اساس اسناد به جای مانده شاهد تعمیرات جزئی و یا کلی در این مکان هستیم که نشان از اهمیت آن در حرم مطهر رضوی دارد.
برپایی مجالس روضهخوانی و تعزیهخوانی حضرات ائمه اطهار(ع) به خصوص در کشیکخانه خدام از دیگر مطالبی است که در اسناد به آن اشاره شده است. در سند شماره ۱۹۳۰۳/۱ مربوط به ماه صفر سال ۱۳۲۰ قمری در این مورد چنین آمده است: «صرف روضهخوانی کشیکخانه خدام والامقام از بابت موقوفه انیسالدوله در وجه جناب شریعتمآب، شیخ علیاکبر از قرار قبض مشارالیه که نزد جناب میرزا ابوالقاسم ضابط کل اسناد ضبط است. مبلغ سی و نه تومان رایج خزانه عامره است...».
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: کشیک خانه اماکن متبرکه کشیک خانه ها دوره صفویه دوره قاجار کشیک ها باغ پایین آستان قدس شکل گیری حرم مطهر دوره ها بر اساس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۰۲۷۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
قبلاً مطلبی با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند کشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد و مقایسه ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ الی ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه بار است و در گذر زمان باعث فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکرده اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده بود و کودکی اش به تاراج رفته بود! چند نکته به اختصار در باب این پدیده عرض می کنم:
۱. اگر پدران سنت زده ما خطاب به معلمان می گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان اش مال من " ؛ این روز ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر از این برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش